یادداشتهای یک اطلاع رسان

وب نوشت های زهره نیکخواه دانشجوی کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع رسانی درباره کتابداری و اطلاع رسانی

یادداشتهای یک اطلاع رسان

وب نوشت های زهره نیکخواه دانشجوی کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع رسانی درباره کتابداری و اطلاع رسانی

امروز صبح به سرم زد یه سر برم کتابخونه ببینم از کار و بار خبری هست یا نه با چند جا هم تماس گرفتم یکیشون پرسید که چقدر کامپیوتر سرم میشه منم براش کلی از تخصصهای خودم در زمینه های مختلف حرف زدم!!!! ولی خوب دمش گرم این یکی بهتر از بقیه بود باز به آدم یه دلگرمی میده و آخر سر گفت که این ماه مطمئناجذب نیرو نداریم ولی برای ماه بعد شاید جذب نیرو داشته باشیم خلاصه شماره تماس ازم گرفتو گفت که پیگیر کارام هست.ولی با آقای فیروز که حرف زدم گفت خیالت راحت تا یکساله دیگه اصلا جذب نیرو نداریم و آب پاکی رو ریخت رو دستم.منم تصمیم گرفتم درسمو بخونم شاید تونستم فوق قبول بشم ولی خب دو ماه الکی وقتمو هدر دادم اگه همون موقع بعد از امتحان اسفند ماه خوندنمو ادامه داده بودم حتما قبول میشدم ولی بازم دیر نشده تلاشمو ادامه میدم شاید خدا خواستو قبول شدم .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد