یادداشتهای یک اطلاع رسان

وب نوشت های زهره نیکخواه دانشجوی کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع رسانی درباره کتابداری و اطلاع رسانی

یادداشتهای یک اطلاع رسان

وب نوشت های زهره نیکخواه دانشجوی کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع رسانی درباره کتابداری و اطلاع رسانی

تابستانی دیگر...

 

باز تعطیلات تابستان با روزهای داغش شروع شد و دغدغه ی اینکه" تعطیلات تابستان خود را چگونه بگذرانیم "( اولین موضوع انشای مهر ماه هر سال رو که یادتون میاد !).ولی خب خداییش سوال مهمیه و من هر سال قبل از شروع تعطیلات کلی برنامه می چینم ولی آخر تعطیلات متوجه میشم که به درصد کمی از اونا عمل کردم مثلا تابستون سال پیش تصمیم گرفته بودم کمی به علایق هنری خودم توجه کنم و برای همین پیش یه استاد خوب  دوره ی خوشنویسی می دیدم کاری که علیرغم علاقه ی شدیدی که بهش دارم فقط دو ماه طول کشید و با قبولی دردوره ی ارشد به فراموشی سپرده شد ! یا در مورد رشته های ورزشی من در طول دوره های مختلف، ورزشهای مختلفی رو بازی کردم مثلا در دوران راهنمایی عضو تیم پینک پنگ مدرسه بودم ومقام های مختلف در سطح مدرسه و شهر و استان هم داشته ام یا دوره ی دبیرستان بیشتر گرایشم به والیبال بوده و دانشگاه تبریز هم که بودم بسکتبال بازی می کردم و واقعا عاشق ورزش بسکتبال هستم و معتقدم هیچ بازی به اندازه ی بسکتبال هیجان و انرژی نداره . ولی خب چه فایده الان بیشتر از یک سال هست که دستم به توپ بسکتبال نخورده البته همش هم تقصیرخودم نیست گاهی وقتا شرایط اجازه هر فعالیتی رو نمی ده مثلا سال پیش با یکی از دوستام رفتیم باشگاه و مربی پیدا کردیم ولی گفتن که تیم رو خودتون باید جمع کنید و ما هم نتونستیم به تعداد کافی بازیکن پیدا کنیم و قضیه منتفی شد ....به هر حال...نظر خودم اینه که میشه از حداقل امکاناتی هم که هست خوب استفاده کرد و تعطیلات پر ثمری داشت ....راستی! پیشنهاد شما برای داشتن یه تعطیلات خوب و به یاد ماندنی و البته پرثمر چیه ؟ ....

البته دو تا کار هست که من در ایام تعطیلات تابستون هیچ وقت فراموش نمی کنم و به شما هم پیشنهاد می کنم چون خیلی لذت بخشه اول اینکه مطالعه کتابهای مورد علاقتون رو  فراموش  نکنید و دوم اینکه با دوستان قدیمیتون قرار بزارید و همدیگه رو ببینید و خاطرات گذشته رو زنده کنید و خاطرات بهتری به جا بزارید . اگه اینکارها رو انجام بدین متوجه خواهید شد که چه تاثیر خارق العاده ای در روحیه تون داره.

به پایان آمد این دفتر...

قراره که اولین نمایشگاه بین المللی کتاب های الکترونیکی در این آدرس از ۱۳ تیر تا ۱۳ مرداد برگزار بشه البته الان که به این سایت مراجعه می کنم با این پیغام روبه رو میشم که سایت در حال بازسازی هست ولی حتما تا چند روز دیگه راه میفته این پروژه توسط موسسه ای به نام گوتنبرگ اجرا میشه و کتابهایی که روی این سایت قرار می گیرن مشمول قانون کپی رایت نیستند پس با خیال راحت تا دلتون می خواد کتاب دانلود کنید. (حالا انگار اگه کپی رایت داشت ما ایرانیا دانلود نمی کردیم !)هدف این پروژه اهدای بیشترین کتاب به بیشترین خوانندگان و ریشه کن کردن جهل و بیسوادی در جهان اعلام شدخ ..

پ ن . ما بلاخره از امتحان دادن راحت شدیم و به خیر و خوشی ترم دوم رو هم تموم کردیم( البته یه امتحان عملی داریم که موند برای هفته ی بعد ) البته خیر و خوشی اون رو نمره ها مشخص می کنه که فعلا خبری از نمره نیست . ولی چه فایده نتونستم یه بازی از بازیهای جام جهانی رو با خیال راحت ببینیم و همش یه دلم با درس بود یه دلم با فوتبال . ولی دیشب خیلی کیف کردم از بازی ایتالیا .حتما قهرمان میشه .

 

کتابداران تخصصی

 

امروز امتحان سازمان و اداره ی مراکز مدارک و کتابخانه های تخصصی رو داشتیم در طول ترم (بیشتر در چند روز اخیر !)هر چی مقاله در مورد این درس خوندم بیشتر به این موضوع ختم می شد که کتابداران تخصصی اگه می خوان در عصر فن آوری اطلاعات نقش های خودشون رو از دست ندن باید یه سری مهارتهای جدید رو بیاموزن (آموزش دهنده . مشاور اطلاعاتی . واسط اطلاعاتی . بازاریاب و مدیر دانش ) همه ی ما کتابدارها قبول داریم که نقش های ما تغییر کرده و بنا به قانون بقا اگه بخوایم در عصر فن آوری به حیات خودمون ادامه بدیم و مثل دایناسور ها نسلمون منقرض نشه باید این مهارتها رو یاد بگیریم . ولی مسئله ای ک برای خود من مطرحه اینه که ما کجا و چطور باید این مهارتها و دانش رو کسب کنیم مگر نه اینکه مراکز آموزش عالی این وظیفه رو بر عهده دارن پس چرا با وجودی که همه لزوم این تغییرات رو احساس کردیم و اهمیت اونو می دونیم ولی در عمل  کاری صورت نمی گیره چرا هنوز تو دانشگاههای ما دروسی تدریس می شن که مربوط به چندین دهه ی قبل هستن ... و یا حتی اگه بعضی واحدهای درسی مفید وجود دارن عملا طوری تدریس نمی شن که چیزی به مهرتهای ما اضافه کنن ...مثلا در یکی از همین مقاله ها اومده بود که کتابدارها باید زبان ایکس .ام .ال رو یاد بگیرن یا در امور تجاری دخیل بشن ...کدوم واحد درسی هست که اینا جزو سر فصلهای اون درس باشه . ما این ترم درس داده پردازی رو داشتیم که قسمتی از این درس مربوط به طراحی صفحات وب بود ولی بنا به هزاران دلیل در این درس ما به جز چند تگ ساده چیزی یاد نگرفتیم ....

حالا انصافه که با این همه هزینه و زمانی که صرف حضور در کلاسهای درس و دانشگاه می کنیم دوباره یه هزینه ی دیگه ای رو هم متقبل بشیم و فرضا برای یاد گرفتن زبان ایکس . ام .ال بریم موسسات خصوصی تا چیزی رو که در دانشگاه به دست نیاوردیم اونجا بدست بیاریم ....

کتابدار مجازی که پیشنهاد خواندن کتاب مرتبط را میدهد

 

وب سایت چه کتابی را باید بخوانم اگر چه طراحی آن بسیار ساده به نظر میرسد ولی بسیار کارآمد و هدفمند ارائه شده است . این سرویس به شما این امکان را میدهد تا تنها با نوشتن نام کتاب یا نام نویسنده ای که کتابی از او خوانده اید و یا هردو در چندین بانک اطلاعات کتاب جستجو کرده و کتاب های مرتبط یا مشابه با آنچه که خوانده اید را بیابید. قبل از جستجو پیشنهاد می کنم ابتدا در سایت عضو شوید ( این کار کمتر از ۱۰ ثانیه طول میکشد ) زیرا با اینکار کتاب هایی که این سرویس برایتان می یابد را می توانید بلافاصله به لیست کتاب های مورد علاقه خود افزوده و حتی آنها را بر اساس موضوعشان دسته بندی کنید. از امتحانش ضرر نخواهید کرد

[+ مشاهده : What Should I Read Next.com ]

منبع : اولیو

ISBN ، کتاب یاب جادویی

 

 

این وبسایت نیوزلندی یکی از بهترین جستجوگر های کتاب بر روی اینترنت به شمار میرود. البته بخشی از شهرت این سایت مربوط به قابلیت مقایسه قیمت کتاب هایی است که در کتاب فروشی های اینترنتی در حال فروش است. با این وجود وب سایت isbn به دلیل دیگر ویژگی هایش، برای کاربر ایرانی که هنوز از امکان خرید آنلاین محروم است نیز جذاب و مفید خواهد بود. اگر احیانا سایت آمازون را دیده باشید متوجه شده اید که چقدر جستجو در آن عذاب آور است ، شاید دلیلش سیاست مدیران سایت آمازون باشد که می خواهند کاربر بیشتر در سایتشان باقی بماند، دقیقا همان کاری که یاهو میکند و گوگل از آن پرهیز می کند. و البته این بار isbn همانند دلالی است که از مدل گوگل پیروی میکند.

برگردیم به ISBN : این سرویس به شما اجازه می دهد بر اساس نام نویسنده ، عنوان کتاب ، موضوع کتاب و حتی شماره شابک ( isbn ) کتاب به جستجو به پردازید و در عرض چند ثانیه جدیدترین و پرطرفدار ترین کتاب های مرتبط را بیابید. این سرویس هم اکنون همانند یک موتور جستجو عمل میکند ولی در کنار این امر در حال ایجاد یک بانک اطلاعات کتاب بر طبق شناسنامه نویسندگان نیز بوده و با توجه به اینکه همزمان نتایج چندین فروشگاه کتاب را برایتان مرور میکند قادر است قیمت ها را نیز با هم مقایسه کند.       

همچنین پس از یافتن کتاب مورد نظر شما لیستی از کتاب های مرتبط را که بیشتر مورد توجه خریداران قرار گرفته است را نیز مشاهده کنید. همچنین سعی شده است برای هرکتاب در حد یک یا چند پاراگراف توضیحاتی نوشته شود. . مشاهده یک نمونه جستجوی موضوعی - مشاهده پروفایل یک کتاب روی این سایت

مشاهده : ISBN.nu  

منبع : وبلاگ اولیو

چه می کنند این کتابخانه های عمومی (2)

 

در کتابخونه های عمومی مجموعه سازی به مفهوم واقعی اون اصلا وجود نداره . یکی از اصول اولیه ی مجموعه سازی  نیاز سنجی مخاطبان و کاربران کتابخونه است و از اونجایی که مخاطبان کتابخونه های عمومی رو طیف وسیعی از افراد جامعه از پیرمرد 100 ساله تا کودک 3-4 ساله  با سطوح مختلفی از دانش و اطلاعات در بر میگیره فراهم سازی مواد برای این کتابخونه ها از اهمیت فوقالعاده ای برخوارداره  و باید توجه و دقت دوچندانی به اون داشت در حالیکه چیزی که من در کتابخونه های عمومی در مورد مجموعه سازی دیدم این بود که هر از گاهی چند جعبه کتاب و مجله از طریق پست و توسط هیئت امنای کتابخانه های عمومی به کتابخونه ها ارسال میشه بدون اینکه به نیازهای واقعی اون کتابخونه و  کاربرانش یا حتی ویژگیهای بومی و محلی شهری که کتابخونه در اون  واقع شده  و هزاران نکته ی دیگه توجهی بشه. نظر خود من این هست که وقتی ما داریم هی در مورد کمبود بودجه و منابع مالی کتابخونه های عمومی صحبت می کنیم باید برای همین بودجه ی کم هم برنامه ریزی درست و اصولی داشته باشیم تا از این حداقلها استفاده ی بهتری داشته باشیم نه اینکه دست روی دست بزاریم و کتابخونه هامونو پر کنیم از منابعی که ممکنه سالهای سال هیچ خواننده ای نداشته باشن و فکر نکنیم چون الان در عصر اطلاعات و تکنولوژی هستیم قوانین دکتر رانگاناتان دیگه منسوخ شده اند  همه ی کتابخونه ها باید شعار  " هر کتابی خواننده اش " و " هر خواننده ای کتابش "رو سرلوحه ی برنامه های  خودشون  قرار بدن و کتابخونه های عمومی هم از این امر مستثنی نیستند.  

چه می کنند این کتابخانه های عمومی!

تابستان سال پیش من در یک دوره ی یکی دوماهه با یک کتابخانه ی عمومی همکاری داشتم . ور در همین دوره ی کوتاه بود که متوجه شدم که کتابخانه های عمومی در ایران واقعا دچار مشکلات عدیده ای هستند از کمبود نیروی انسانی تا کمبود فضا و تجهیزات و همینطور عدم استفاده ی کارآمد از تکنولوژیهای جدید نکاتی هستند که در اولین نگاه هر کسی که با این نوع از کتابخانه ها سروکار داره متوجه اون میشه . مثلا همین کتابخانه ای که من در مورد اون صحبت می کنم فقط یک کتابدار داشت که در دو شیفت صبح و بعد از ظهر کتابخانه رو اداره می کرد و و این کتابخانه در اون چند ماهه تازه داشت مراحل خودکار سازی رو طی میکرد و در اولین قدم ورود اطلاعات کتابهای کتابخانه از طرف مدیدیت کتابخانه های استان برای اونا تعیین شده بود و جالب این بود که برای ورود اطلاعات 8 هزار کتاب به کامپیوتر یه ضرب الاجل سه ماهه تعیین شده بود البته برای کلیه ی کتابخونه های استان و  من به شخصه شاهد استرسی که کتابدار این کتابخونه داشتن بودم وایشون واقعا از جون مایه میزاشتن چون این کتابخونه مراجعان زیادی داشت و در تمام ساعات روز کتابخونه واقعا شلوغ بود ( که البته یکی از دلایل این شلوغی اخلاق و برخورد خوب کتابدار این کتابخونه بود که مخاطبان بیشتری رو به کتابخونه جذب میکرد )و خود بخش امانت و یا نشریات نیاز به یک کتابدار داشت .حالا در کنار این همه مراجعه کننده ، ورود اطلاعات ، پاسخگویی به مقامات بالاتر ، نظافت کتابخانه ( که به بهانه ی کمبود بودجه خود این خانم کتابدار مجبور به  نظافت کتابخونه بودند !) ثبت کتابهای جدید ، نامه نگاریهای اداری ، تحصیلات ضمن خدمت کتابدار و ... و در برابر این همه کار و استرس ، کتابداران کتابخونه های عمومی حقوق ناچیزی هم می گیرند و از طرف دیگه  امنیت شغلی هم ندارند . نکته ی دیگری هم که در مورد کتابخونه های عمومی به نظرم جالبه مجموعه سازی در این کتابخونه هاست که در پست بعدی در موردش صحبت می کنم .

آفتابگردان : روزنامه ی محبوب سالهای نوجوانی من !

سال های آخر دوره ی راهنمایی بودم که با روزنامه ی آفتاگردان که ویژه ی نوجوانان بود آشنا شدم و تنها روزنامه ای که تا بحال اونو مشترک شده بودیم همین روزنامه بود که اگه درست یادم مونده باشم ضمیمه ی روزنامه ی همشهری بود و البته برادرم و من هر دو به اون علاقه شدیدی داشتیم و هر روز با ولع ، تمام صفحات اونو بدون جا انداختن حتی یک نکته ی کوچیک می خوندیم و البته نا گفته نماند که آخر سر ،  در مورد اینکه کدوممون جدولش رو حل کنیم یه نیمچه دعوایی هم با هم میکردیم و در کل روزنامه ی خوبی برای گروه سنی ما بود و هر نوع مطلبی از علمی گرفته تا داستان و شعر تو اون پیدا می شد . با یک نگاه اجمالی به تاریخ نشریات ادواری کودکان و نوجوانان در کشورمون متوجه می شیم که تعداد چنین نشریاتی که تونسته باشن در بین این گروه سنی محبوبیت داشته باشن اصلا زیاد نیست ( شاید خیلی خیلی هم کم باشه ) با توجه به این که مخاطبان این گروه از نشریات 20 میلیون کودک و نوجوان ایرانی هستن . گاه گداری چنین نشریاتی منتشر میشن ولی متاسفانه خیلی زود یا از نظر اقتصادی کم میارن یا اسیر مسائل سیاسی میشن و از صحنه خارج میشن همونطور که آفتابگردان دچار چنین سرنوشتی شد . البته روزنامه ی همشری الان ضمیمه ی دوچرخه رو داره که روزهای پنج شنبه چاپ میشه و تقریبا در حال و هوای آفتابگردان هست و من باز گاهی اوقات می خونمش ...البته فقط اینا نیستن و تعدادی مجله هستن که برای گروه سنی کودکان و نوجوانان چاپ شده اند و اولین اونها نشریه " سه فندق " بوده که توسط " علی نقی وزیری " منتشر شده هرچند که هیچ نسخه ای از اون در دسترس نیست . بعدها در سالهای 1330-1340 " کیهان بچه ها " و " اطلاعات دختران و پسران "منتشر شده اند و پیک دانش آموز ، پیک نوآموز و پیک نوجوان مجلات دیگری هستند که در این سالها منتشر شده اند و بعد از انقلاب مجله رشد اهمیت زیادی داشته  " ماهنامه سروش کودکان " ، " ماهنامه مستقل آموزشی رشد " ( رشد کودکان ، رشد دانش آموز ، رشد نو آموز ) ، " ماهنامه پوپک " ، " هفته نامه شاپرک " و " کیهان بچه ها " از مهمترین نشریات ادواری کودکان جامعه ما هستند . و یه جایی خوندم که در حال حاضر 55 نشریه ویژه ی کودکان و نوجوانان منتشر میشه ولی اینکه چقدر ویژگیهای یک نشریه کودک و نوجوان رو دارند و چقدر تونستن نیازهای واقعی مخاطبانشان رو برآورده کنن جای بحث داره . البته وقتی من دوره ی راهنمایی بودم مجله ای هم به اسم باران ( فکر کنم هنوز هم منتشر میشه ) منتشر  می شد که اونم محتوای خوبی داشت و بیشتر به مسائل دینی و علمی  با نگاه قابل فهم برای یه نوجوان می پرداخت. این مجله رو از طرف مدرسه به ما شاگرد اول ها !!! می دادند  که البته بقیه ی بچه ها هم بی نصیب نمی موندن و از الطاف شاهانه ی شاگرد اول فیض می بردن و مجله رو  بهشون امانت می دادم تا اونا هم بخوننش .

با تاسف فراوان الان دیگه بچه ها نشریات زرد رو که عکس فلان خواننده و بازیگر روش چاپ میشه و تعدادشون هم کم نیست و هر روز به صورت قارچ گونه در حال افزایش اند رو به سایر نشریه های دارای محتوای علمی و فرهنگی ترجیح میدن .

کمبود نیروی انسانی!

 

مطلب اول : همزمان با روز جهانی جامعه اطلاعاتی در روز ۲۷اردیبهشت نخستین روزنامه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور منتشر شده این روزنامه در ۱۶صفحه تمام رنگی در قطع کوچک منتشر میشه و بنا به گفته ی مسوولان اون به زودی ضمیمه‌های تخصصی نیز به اون افزوده خواهد شد.این قطع بدین دلیل کوچک انتخاب شده  که همچون خود     ICT از جهات مختلف دارای نوآوری بوده و به شکل زیبا ارایه بشه ضمن اینکه استفاده و مطالعه آن در محل‌های مختلف ممکن باشد و نگهداری آرشیو آن هم ساده تر انجام بشه.

مطلب دوم : در سایت ایرنا و از قول دبیر شورای عالی اطلاع رسانی آومده که نبود نیروی کارآمد در تولید اطلاعات، هزینه سنگین و عدم وجود نیروی انسانی متخصص ما را دچار رکود و چالش کرده است. حالا در مورد  اینکه چه کسی باید این نیروی متخصص کارآمد رو تربیت کنه و اصولا این خیل عظیم فارغ التحصیلان بیکار به چه دردی میخورن مطلبی عنوان نشده .

حمید شهریاری در سمینار میان منطقه‌ای یونسکو، جامعه اطلاعاتی و جوامع معرفتی که  همزمان با روز جهانی جامعه اطلاعاتی برگزار شده گفته ما هنوز نتوانستیم داده‌های خود را به صورت اطلاعات درآوریم و هنوز جامعه ما به سطح جامعه اطلاعاتی نرسیده است. دسترسی به اطلاعات و دانش یکی از نکات قابل ملاحظه برای یونسکو است، برای رفع فقر لازم است که اطلاعات و دانش را که در جهان تولید می‌شود در اختیار همگان قرار داد.

کتاب درمانی

 

کتاب درمانی

 برای درس سازمان و اداره مراکز مدارک و کتابخانه های تخصصی بخشی از یک کتاب رو ترجمه کردم که در رابطه با انواع کتابخانه های تخصصی و اهداف و وظایف اونها بحث شده بود و  اونها رو به ده دسته تقسیم کرده بود . یکی از انواع کتابخانه های تخصصی قرار گرفته در این تقسیم بندی کتابخانه های بیمارستانی بودند کتابخونه های بیمارستانی در اینجا البته نه اون کتابخانه هایی که در بیمارستانهای آموزشی برای اساتید و دانشجویان و کادر کتابخانه فراهم میشه اینجا صحبت از کتابخونه هایی هست که مخصوص بیماران هست که کتابخونه های ویژه بیماران ، مجموعه ای از کتابهای ساده برای بیماران فراهم می کنند تا بیماران در میان این کتابها احساس آرامش و لذت پیدا کنند . در برخی از کشورها با استفاده از مجموعه این کتابخانه ها که به صورت گزیده انتخاب شده اند به وسیله ی کتاب  می تونند ترس روانی(psycho-phobia) در مورد بیماری را کاهش بدن و به وسیله کتاب به درمان بیماران می پردازند که این روش با اصطلاح " کتاب درمانی " شناخته شده هست  . هدف از کتاب درمانی مشاوره و راهنمایی با استفاده از کتاب است . در واقع کتابخانه های بیمارستانی اگر مجموعه ای مناسب داشته باشند و بتونند از خدمات مشاوره ای فردی که به اصول روانشناسی و بهداشت روانی آشناست بهره بگیرن می تونن با استفاده از کتاب درمانی اوقات بیماران را در طول زمانی که در بیمارستان بستری هستند به نحو مطلوبی پر کرده و با ایجاد روحیه و شوق به زندگی به درمان جسمی اونا کمک کنن. با استفاده از روشهای کتاب درمانی می توان برای بیماران صعب العلاج نوعی تسکین روحی نیز ارائه کرد. و من به شخصه معتقدم که اگه این روش در مورد بیماران خاص یا اونایی که بیماریشون طوری هست که امیدی به زندگی ندارن اجرا بشه در ایجاد آرامش در آنها می تونه نقش فوق العاده ای داشته باشه .

و جالب اینکه اموزه کتاب درمانی یک از وظایف  کتابداران عصر جدید نامبده شده و همین هفته ی پیش بود که یکی از همکلاسیها در لکچری که برای همین درس ارائه دادن یکی از  مشاغل  جدیدی که برای کتابداران تخصصی ایجاد شده رو" کتاب درمانی" عنوان کردند . پس ما هم در ایران باید جدی تر به این مشئله نگاه کنیم و نمی تونیم بهونه بیاریم که ما هنوز برای افراد عادی کتابخونه به تعداد کافی نداریم و ...